آرمیــــــتا بانوآرمیــــــتا بانو، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

آرمیتا بانو (فرشته آرامش و نعمت)

آش دندونی

بالاخره بعد از 3 ماه تاخیر 6 فروردین آش دندونیتو پختم. مبارکت باشه. ایشاا... دندونات به راحتی دربیان. اینم بقیه عکسا: اينم آش هايي كه براي در و همسايه فرستاديم: اينم وقتيه كه من مشغول آش تقسيم كردن بودم كه تو با يه حركت جانانه زدي آش يكي از ظرفا رو روي زيرانداز ريختي:   ...
27 فروردين 1392

نیم سالگی

سلام. هم اکنون با یه دخمل نیم ساله طرف استین! اهم اهم! مامانم درس داره بخاطر همین با عجله مینویسم. (یعنی مینویسه!) این اولین مزه ای که من چشیدم: پوره سیب. خوشمزه بود: و اما اینم اولین غذایی که خوردم: لعاب برنج: زیاد خوشمزه نبود! یعنی هییچ مزه ای نمیداد: اینم جشن کوچولوی خودمونی برای نیم سالگیم: این یکی به نظر خیلی خوشمزه میومد، اما مامی و ددی نزاشتن ازش بخورم.... اینم اولین سفیدی که روی خیابونا دیدم. خیلی عجیب بود. مامانم اینا بهش میگفتن : برف! خیلی هم سرد بود. ...
23 دی 1391

گل از حموم دراومد!

سلام. ٢ هفته است که حتی بدون کمک بابایی می برمت حموم. تو هم عاشق حمومی. جمعه پیش هم بابات یهو موهاتو در یک حرکت انتحاری کوتاه کرد. آخه خیلی بلند شده بودن. مبارکت باشه گلم. اینم عکس حموم زنونه ای که با هم رفتیم: ...
29 آبان 1391

اسک!

سلام. امروز بعد از مدتها وقت کردم چند تا از عکساتو آپ کنم. این اولین عکس تو در بدو تولد توی بیمارستانه: بقیه عکسا در ادامه مطلب....   اینم یکی دیگه با دستبند مربوطه! اینم منم در خواب ناز: اینم ننه نقلی مربوطه!   ...
14 مرداد 1391
1