میخواهید در آینده چه کاره شوید؟
با سلام و درود به روان پاک شهیدان دشت کربلا انشایم را آغاز می کنم. موضوع انشای من این است:
می خواهید در آینده چه کاره شوید؟
البته همه شغل ها خوب است و برای جامعه مفید می باشد اما برخی شغل ها از بقیه خوب تر! می باشد. مثلا" شغلی مثل دکتری خوب تابلو است که بهتر از راننده تاکسی می باشد و فکر نمی کنم هیچ آدم عاقلی در جواب این سوال بگوید دلم میخواهد در آینده راننده تاکسی شود! چون هرکس دلش نخواهد در آینده کاره ای شود، خود به خود راننده تاکسی خواهد شد!
خلاصه اینجانب با تفکر فراوان در زمینه مشاغل مختلف به نتیجه رسیدم که دلم میخواهد چندین تا! شغل مختلف داشته باشم، چون به نظرم داشتن یک شغل به تنهایی خیلی کسل کننده و مسخره می باشد.
اولش گفتم از اونجایی که توی این مملکت دین و دیانت حرف اولو میزنه منم برم سمت حوزه و تحصیلات حوزوی و برای خودم یه پا آخوند بشم و مردم رو به راه راست (یعنی همون راهی که خودم می خوام) هدایت کنم. تازه استعدادشم دارم، چون از حالا عروسکامو می گیرم و به زور کله شونو می کوبم زمین تا به صورت خودجوش! سجده کنن و دستاشونو به هم می چسبونم تا قنوت بخونن. عروسکامم از بس برای هدایت شوق و ذوق دارن که سریع عبادت می کنن چون اگه نکنن به احتمال زیاد یکی از اعضای بدنشونو از دست میدن!
خودمم که تا یه تیکه پارچه می بینم سریع سرم می کنم و قامت می بندم و سجده های طولانی و توی قنوتم "بسم" می خونم.
البته من به کارای ظریف مثل خیاطی هم علاقه دارم که فعلا" مامانم فقط اجازه اتوکشی مقنعه هاشو بهم میده. نمی دونین وقتی هی انگشتمو روی آبپاش اتو میذارم و آب به در و دیوار می پاشه این استعدادو در خودم کشف کردم!
از اونجایی که مامانم علاقه بیمارگونه ای به آشپزی و کیک و شیرینی پزی و کلا" هرچیزی که به آشپزخونه مربوطه داره، این بیماری به صورت کاملا" ژنتیکی به منم منتقل شده و منم بدم نمیاد در آینده یه آشپز ماهر و شیرینی پز باتجربه بشم، یه چیزی تو مایه های "دختر شیرینی فروش"! هرچی باشه از دختر کبریت فروش که خاله نسرین"داستان"شو موقع خواب برام تعریف می کنه که بهتره!
الان دارم فکر می کنم که چه شیرینیی بپزم؟
از اونجایی که روابط عمومی بالا رو هم از بابام به ارث بردم فکر کنم می تونم تو زمینه بازاریابی موفق باشم، نهایتش اینه که منشی بشم دیگه!
بعله خواهر جون، جونم برات بگه که.....
راستی من به تعمیر وسایلم خیلی علاقه دارم. مثلا" یه بار رفتم داخل ماشین لباسشویی تا درستش کنم، فقط نمی دونستم چطور باید از اون تو بیام بیرون؟!!!
یه آپشن دیگه هم که از مامانم به ارث رسیده علاقه شدید به طراحی داخلی (Intrior Design) هستش. فکر کنم استعدادشم داشته باشم توی سن یک سال و اندی این طراحی رو با دو تا قالب شیرینی پزی برای دکور میز تی وی انجام دادم! ایده و خلاقیتو حال می کنین؟ کی می تونست به فکرش برسه؟
دیگه اگه هیچ شغل دیگه ای پیدا نکردم می تونم برم مدل شم! خوشگل نیستم که هستم. طناز نیستم که هستم. خوش هیکل نیستم که هستم. دیگه چی می خواد؟
چیه مگه؟! آقا جان کار نیست خو! چکار کنم؟ از هیچی بهتره که! کار که عار نیست، حتی اگه شستن لباسای مردم باشه. مهم اینه که نون بازوی خودمو می خورم و دستم پیش هر کس و ناکسی دراز نیست!
حالا بازم باید فکر کنم ببینم چه کارای دیگه ای می تونم بکنم تا در آینده فردی مفید برای خانواده و جامعه ام باشم؟!
فعلا".