آرمیــــــتا بانوآرمیــــــتا بانو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

آرمیتا بانو (فرشته آرامش و نعمت)

هفته شمار جوجو در یک نگاه!

تریمستر اول: هفته1: شمارش هفته های حاملگی از روز اول آخرین پریود شروع می شود بنابراین در این هفته هنوز لقاح انجام نشده است هفته2: هنوز لقاح انجام نشده است!! هفته3: اسپرم و تخمک همدیگر را در لوله فالوپ ملاقات می کنند در خانمهایی که پریود 28 روزه دارند تخمک گذاری روز 14 سیکل صورت می گیرد قابل ذکر است که اسپرم یک کروموزومX و یک کروموزومY دارد در حالیکه تخمک دو کروموزومX دارد پس تعیین کننده جنسیت پدر است هفته 4: توده سلولی در حال تقسیم به رحم می رود تا جایگاهی برای استقرار پیدا کند هفته5: اندازه جنین در این هفته 5تا 7 میلیمتر است توده سلولی به دو قسمت تقسیم شده قسمت جنینی وقسمت جفتی و پس از ان قسمت جنینی به سه لایه تقسیم شد...
1 آذر 1390

تفلت باباهی!

سلام باباهی دیروز تفلت تو بود، تفلتت مبارک بابای گلم. مامانی چند روزه در تدارک تفلتته. دلش میخواد آخرین تفلت قبل از به دنیا اومدن منو برایت به بهترین شکل ممکن بگیره. این منو رو برای جشنت آماده کرده بود: دلمه برگ، دلمه فلفل رنگي، كيك مرغ، خورش خلال، كباب نگيني، سالاد توپي، سالاد فصل قالبي، ژله طالبي، ژله رولتي در آلوئه ورا و بعدشم كيك خانوم پز! انصافا" همه تلاششم کرد. همه چی تقریبا" خوب برگزار شد، به استثنای چند مورد. یکی اینکه تو نزاشتی تزئیناتی رو که دلش میخواست انجام بده. به بهونه اینکه این جینگولک بازیا مال بچه هاس و من الان باید برای بچه ام از این کارا بکنم.... باباهی، چه اشکالی داره اگه گاهی وقتا بزرگام بچه بشن و بچگی ...
3 تير 1390

بابا لوزت مفالک!

بابایی لوزت پیشاپس مفالک! ایشاا... سال دیگه خوتم شصخا" این لوز بزلگ رو بهت تفلیک بگم. اینجوری: بابایی لوزت پیشاپس مفالک! ایشاا... سال دیگه خوتم شصخا" این لوز بزلگ رو بهت تفلیک بگم. اینجوری: تفلد امام علی هم مبارکش باشه. (وای من عاشق تابلو های استاد فرشچیانم.)   حتما" آدم خوفی بوده که همه دوسش دارن دیگه! حتما" زورشم خیلی زیاد بوده! چون مامانم هر وقت من بخواهم افتاد زمین(فعل آینده استمراری اختراع شده؟!) میگه: یاعلی! (تازه شمیکی از دوستام وقتی به دنیا اومده، به مامانش گفته "یااااااااااااا علیییییییییییی!!!" )   آقا نوبتیم باشه نوبت منه. روزت مبارک مرد خوب خونه. ایشاا... سایه ات سالهای سال رو ...
30 خرداد 1390

من زنم یا مرد؟

بابایی فقط یه لحضه تصور کن پرنیان همچین بچه ای بشه! وای اگه همچین سوالایی بکنه، تو چیکار می کنی... خونه مشغول کاربودم که دخترم بدو بدو اومد و پرسيد: دخترم : مامان تو زني يا مردي ؟ من : زنم ديگه پس چي ام ؟ دخترم : بابا ، چي اونم زنه ؟ من : نه ماماني بابا مرده . دخترم : راست ميگي مامان ؟ من : آره چطور مگه ؟ دخترم : هيچي مامان ! ديگه كي زنه ؟ من : خاله مريم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ دخترم : دايي سعيد هم زنه ؟ من : نه اون مرده ! دخترم : از كجا فهميدي زني ؟ من : فهميدم ديگه مامان، از قيافه ام . دخترم : يعني از چي ؟ از قيافه ات؟ من : از اينكه خوشگلم ، دخترم : يعني هر كي خوشگل بود زنه‌ ؟ من : اره دخترم دخترم : بابا از كجا فهميد مرده م...
25 خرداد 1390

عكسهای لو رفت از پارتی جنجالی در شمال تهران

اين پارتي بمناسبت جشن تولد يكسالگی دختر يكی از برج سازان تهران برپا شده بود. تصاويری كه مشاهده می فرماييد از اين مراسم لهو لعب گرفته شده است. اكثر دختر و پسرهای حاضر در اين پارتی در زمان دستگیری در حالت زننده ای در كنار هم خوابيده بودند. قسمت جکوزی و استخر ساختمان پارتی حركات ناشايستي كه از دختران و پسران حاضر در پارتي مشاهده شد واکنش تعدادی از دختران و پسران پس از دیدن برادران خدمت گذار نیروی انتظامی عکس های لو رفته از اتاق خواب ها... ...
2 خرداد 1390

هنوز یه شعری، یه نقاشی!

پرنیکای عزیزم سلام. شاید یه کم عجیب باشه که مادری بخواد برای دختری بنویسه که هنوز نمیدونه کی به دنیا میاد یا اصلا" میاد یا نه؟ به هر حال پرنیکا جون من تورو چند ماهه به دنیا آوردم (البته توی ذهنم!). تولدت مبارک عزیزم. راستش دخترم من این وبلاگو برای درد دل کردن با تو ساختم. شاید یه روزی خودت به وجود اومدی بزرگ شدی و مادر شدی و توی همین وبلاگ برای دخترت درد دل کردی... اونوقت می فهمی چه درد بزرگیه که کلی حرف ناگفته توی سینه ات باشه و هیچکی رو برای درد دل مناسب ندونی به جز یه موجود کوچیک و نازنین که از جنس خودته از گوشت و خون وپوست خودته.مخصوصا" اگه دستات همیشه آبستن نوشتن باشه... خلاصه چند ماهی میشهکه این وبلاگو برات ساختم اما بخاطر ...
19 ارديبهشت 1390