بدجنس ترین مامانای دنیا!
پانداها، خرگوشها، همسترها و عقابها از دسته جانورانی هستند که نسبت به فرزندان کوچک خود بدرفتاری میکنند، آنها را در دوران نوزادی رها کرده و یا حتی آنها را میخورند. به گزارش خبرگزاری مهر، پیوند میان مادر و فرزند در سرتاسر جهان پیوندی مثال زدنی است اما در همین جهان مادرانی وجود دارند که هیچ شباهتی به مادران دل نازک و مهربان ندارند، البته در جهان حیوانات و حشرات. سوسک گورکن: این حشره یکی از بدترین مادرهای جهان است زیرا فرزندان خود را در بازی مرگباری میخورد لارو این سوسک درون جسد موش مردهای قرار میگیرند که توسط مادر و پدر درون حفرهای دفن شده است، سوسک مادر غذای فرزندان خود را با خوردن لاشه موش تامین می&zwn...
نویسنده :
مامان پپو
17:51
اولین سونوت
توجه فرمائید! توجه فرمائید! به خبری که هم اکنون به دستمان رسیده توجه فرمائید!!! دقایقی پیش در یک سونوی شکمی بالاخره حلول ماه روی زیبای پرنیان کوشولو رویت گردید!!! دفتر مقام معظم بنده فردا را به عنوان عید سعید پرنیان به چشم انتظاران اعلام و تبریک می گوید! و اما مشروح اخبار! جواب سونوي بنده: درينگ درينگ!!! سايز رحم بزرگتر از حد نرمال است. اكوي ميومتر طبيعي است. درون نميدونم چي چي اندومتر تصوير يك ساك حاملگي حاوي يك جنين كوچك با ضربان قلب منظم و 405 ديده شد(؟) سونوگرافي نمي دونم چي چي حدود 6W2D است (فكر كنم سن جنينه، درسته؟) نميدونم چي چي اطراف ساك قابل توجه است. تخمدانها طبيعي است. هوریااااااااااااااااااااااااااااااااا!...
نویسنده :
مامان پپو
13:13
بتای فسقلی!
سلام به دختر شیطون خودم. دیروز (شنبه) رفتم درمانگاه تا برام آزمایش بتا بنویسن و امروز آزمایش بدم.(دیروز 22 روز از خاله پری گذشته بود و 8 روز از وجود احتمالی تو) رفتم آزمایشگاه تا برای فردا مطمئن شم جوابشم همون موقع میدن. (آخه میخواستم اگه جواب مثبت شد خبرشو به عنوان عیدی روز عید قربان به بابات بدم همراه با مراسمات ویژه!) مسئول آزمایشگاه گفت 48 ساعت بعد از اقدام آزمایش نشون میده و اگه همین الانم آزمایش بدی معلوم میشه! خلاصه از من انکار که حالا زوده و از اون اصرار که الان معلومه، به زور نشوندم و خونمو کرد تو شیشه! بعد از ظهرش ساعت سه قرار بود برم دنبال جوابش! چه جوری ساعت سه شد بماند! انگار عقربه ساعت گیر کرده بود. فکر کنم نص...
نویسنده :
مامان پپو
13:07
مراحل رشد یک عدد پرنیان کوشولو!
عزیزم تحمل نداشتم ازت بی خبر باشم. آخه بی خبری بد دردیه. واسه همین گشتم تا بفهمم الان تو دقیقا"کجایی و داری چیکار میکنی؟ (خو دارم از فضولی میمیرم گلم!) این مطلب از سایت پزشکان بدون مرز به نظرم جالب اومد، منم میزارمش تا یه وقت فکر نکنی ازت غافلم! (مادر سخت گیر نظارت بر اعمال کودک خویش را حتی قبل از شکل گیری جنین آغازیده است!! درینگ، درینگ!!) تمام موجودات زنده تولید مثل می کنند. در انسان تولید مثل به وسیله دو نوع سلول انجام می پذیرد. اسپرم ها که به وسیله بیضه های مرد ساخته می شوند و تخمک ها که به وسیله تخمدان های زن تولید می شوند. هر یک از این سلول ها نیمی از مجموعه DNA (ماده ژنتیک) را در خود دارند. آنها از طریق مقاربت جنسی، کنار هم قر...
نویسنده :
مامان پپو
13:06
ستاره شبای من...
سلام به جوجوی یه روزه من! چطوری عزیزم؟ نمیدونی با چه آرامش و صبوری مادرانه ای به انتظارت نشسته ام. و چه انتظار شیرینیه، مثل اینکه ماهها بذری رو آب داده باشی و حالا خیره به خاک، منتظر سر برآوردنش باشی.... دیشب شب اولی بود که اگه خدا بخواد وجود نازنینت توی دلم خونه کرده بود، اولین شب زندگانی فانی تو روی این کره خاکی! حس خوبی بود، اتفاقا" بارون شدیدی میومد، رعد و برق شدید و صدای بارونی که حس عجیبی به آدم میداد. بابات به خاطر همین بارون ناگهانی که شاید به میمنت ورود تو بود، اداره بود و من تنها توی خونه. موبایلو برداشتم و رفتم توی بالکن (یعنی رفتیم!) دوربینشو روشن کردم و توی تاریکی شب درحالیکه که رعد دل آسمونو میشکافت باهات حرف زدم...
نویسنده :
مامان پپو
13:05
شمارش معکوس
سلام به دخمل گل خودم. از امروز شمارش معکوس برای استقبال از تو (مثل استقبال از آقا!) شروع شده. خیابونا رو آب و جارو کردیم. خونه رو گردگیری کردیم، خلاصه داریم همه چی رو آماده می کنیم که از وجود نازنینت استقبال کنیم. البته این دفعه من نه به خودم مطمئنم نه به یافته های اینترنتیم، فقط به اون وجود مهربون و سریع الرضا توکل می کنم که تنها ردپای تو زندگی من بوده و هست. میدونم و یقین دارم بی اذن اون هیچ برگی از درخت نمی افته. به کرمش دل می بندم و خودم و خودتو به دستای نازنینش میسپرم تا هرچی صلاحه در حقمون مقدر بکنه که مطمئنم دستای سخاوتمندش بهترینها رو برامون میخواد. این ماه ماه رضاست، منم از اما هشتم میخوام این ماه چشامونو روشن و دلامونو ...
نویسنده :
مامان پپو
13:01
آریو برزن
سلام پرنیان خوشگلم. خوبی مامانی؟ حتما" تو این شبای مقدس تو هم تو آسمون پرستاره برای مامان و بابات دعا می کنی. یه خبر خوب دارم برات. تو دیروز سه شنبه 25 مرداد 90 ساعت حدود 12 ظهر صاحب دومین پسرعموت به نام "آریو برزن" شدی! مبارکه! امیدوارم بتونین دوستای خوبی برای هم باشین. هنوز عکس و تصویری ازش نداریم. آخه تهران زندگی می کنن و ما هنوز نتونستیم بریم دیدنشون. ایشاا... که آریو جون سالم و شاد باشه و تو زندگیش همراه پدر و ماد خوبش خوشبخت باشه.
نویسنده :
مامان پپو
12:58
خونه مادربزرگه...
پرنیان عزیزم. دیروز بالاخزه خونه ای که خریده بودیم تخلیه شد و من برای اولین بار داخل خونه رو دیدم. یاد خونه مادربزرگه افتادم. یه خونه سنتی دو طبقه با زیرزمین که البته با وجود اینکه قدیمی بود اما ظرافت های خاصی توش بکار رفته بود. یه حیاط نقلی داشت با چند تا درخت (انجیر، پرتقال، انگور و...) منم که عاشق اصالتم حس نوستالوژیم گل کرده بود حسابی. خیلی حس خوبی داشتم توی اون خونه. اما چون صاحب خونه قبلی بدون اجازه تمام کابینتای دو طبقه رو کنده بود و برده بود، بابایی خیلی عصبانی شد. (آخه قولشونو به کسی داده بود) طوری که وقتی برگشتیم خونه من که پیاده شدم در پارکینگو باز کنم براش، کنار دیوار وایسادم تا رد بشه، از عصبانیت حواسش نبود و خیلی نزدیک به...
نویسنده :
مامان پپو
12:56
درگذشت نی نی و شلوغی سر باباهی
یادته توی پست " زایمان زودرس " برات راجع به خاله رعنا و نی نیش گفته بودم، پریروز باباهی برگشت و گفت که دختر کوچولوی خاله رعنا اینا از دنیا رفته! خیلی غصه ام شد، خیلی زیاد. آخه خاله رعنا این دومین تجربه بارداری ناموفقش بود، با این تفاوت که این دفعه حس مادر بودن براش خیلی ملموس تر بود و از دست دادنش سخت تر. وقتی بهش زنگ زدم که دلداریش بدم، بغض گلوشو گرفته بود و نتونست خودشو کنترل کنه و گریه اش گرفت. خیلی دلم سوخت.... ایشاا... به حق این شبای عزیز و مبارک، خدا به همه مامانای چشم انتظار هدیه بده و به همشون نی نی های سالم و صالح و باهوش و خوشگلی بده و آرزوشونو برآورده کنه و به زودی زود دل خاله رعنای مهربونو هم شاد کنه. آمین. این ماجرای...
نویسنده :
مامان پپو
12:55