آرمیــــــتا بانوآرمیــــــتا بانو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

آرمیتا بانو (فرشته آرامش و نعمت)

قرار نینی سایتی و تاب بازی

سلام به دخمل گل خودم. خوبی؟ روز پنج شنبه گذشته (31/01/91) بالاخره بعد از مدتها دوستای نینی سایتی با نینی های گلشون موفق به برگزاری قرار شدن و توی پارک معلم جمع شدن..... با وجود پیش بینی شرایط نامساعد آب و هوایی و توطئه امریکای جنایتکار که ننگ به نیرنگش باد! هوا خیلی عالی بود و به همه خوش گذشت.... البته طبیعیه که گذاشتن قرار با کسایی که بیشترشونو تا حالا ندیدی، اونم با این حجم جمعیت (حدود 16 تا خانوم و 10 تا نینی) کار زیاد ساده ای نبود و همیشه با کم و کاستی هایی روبروئه. ولی به هر حال مهم دور هم بودنه که چند ساعتی رو بچه ها با هم بازی کنن و بزرگترا با هم گپ و گفتگو و البته چنجگ طغاندن!!! خلاصه جمعه شب هم با ماهان اینا رفتیم پارک م...
2 ارديبهشت 1391

سونوگرافی هات

سلام جوجو کوچولوی خودم. تصمیم دارم برای یادگاری عکس سونوگرافی هاتو توی مراحل مختلف جنینیت اینجا بزارم. اولین سونو (8/8/90) مربوط میشه به چند ساعت یا شاید چند لحظه بعد از تشکیلت پیش دکتر "ا" گرفتم. (تعجب نکن عزیزم که انقد دقیق میگم، آخه ما به اومدن تو ایمان داشتیم. واسه همین من شوق و ذوق داشتم زودتر تورو ببینم.) که البته توی این سونو چیز زیادی نمیشه دید. آخه هنوز خیلی خیلی زوده برای دیدنت، طوری که حتی سونوگرافیست ها هم نمی تونن وجودتو تشخیص بدن؛ اما من مطمئن بودم که تو اومدی! سلام جوجو کوچولوی خودم. تصمیم دارم برای یادگاری عکس سونوگرافی هاتو توی مراحل مختلف جنینیت اینجا بزارم. اولین سونو (8/8/90) مربوط میشه به چند ساعت یا...
27 فروردين 1391

کیک پوشکی

سلام. دیروز نشستم و برای تزئین سیسمونیت یه کیک پوشکی درست کردم. البته زیاد فرصت و امکانات نبود که برات اونجوری که دلم میخواد تزئینش کنم. هنوز جای کار داره و شاید یه تغییراتی توش دادم.... باید یه سری از وسایل ریزه میزه تم بچینم روش. درسته از حالا زوده برای این کارا. اما چون به دنیا اومدن تو احتمالا" با امتحانای پایان ترم من و همینطور اسباب کشی احتمالیمون یکی میشه، باید از حالا تا میتونم برای خودم زمان بخرم................ زمان مهمترین چیزیه که من هیچوقت ندارم!!! ببین خوشت میاد یا نه؟ ...
27 فروردين 1391

اعتراضات مدنی یک نی نی!

پرنیان جونم امروز توی این آدرس (سایت عصرونه دات کام) یه فینقیلی مثل خودت(البته بزرگتر از خودت) این نامه رو نوشته بود. خوندمش. آی انقد خندیدم که دلم درد گرفت. کی میشه تو هم بزرگ بشی و بیفتی به این شیرین زبونی ها! وای خودم رسما" می خورمتتتتتتتتتتتت! پدر گرامی! مباحثات به اصطلاح سیاسی شما با عباس آقا میوه فروش، ممکن بود به قیمت جاگذاشتن اینجانب بر روی یک گونی خیار گندیده تمام شود! به نظر بنده شما به عنوان یک طرفدار دوآتشه برنامه های مبتذلی چون «باغ خاله شادونه» و «اخبار بیست و سی»، اصولا نباید ادعای شعور سیاسی داشته باشید! بعد از این حادثه به این نتیجه رسیدم که سیب زمینی بودن مامان گلم در زمینه سیاس...
25 فروردين 1391

آزمون دکترای بابایی

سلام به جوجوی خوشگل خودم. امروز بابایی امتحان دکترا داره و از صبح رفته. (امسال سازمان سنجش ولخرجیی کرده و بهشون ناهارم میده!) صبح که زنگ زدم بابایی، گفت آزمون تخصصیش خیلی خوب بوده، فقط وقت کم آورده وگرنه خیلی از سوالات ریاضیشو میتونست جواب بده.... البته بابایی علیرغم اصرارهای زیاد من برای آزمون هیچی نخونده بود، ولی وجدانا" هر کس دیگه ای هم بجای بابایی بود با این همه مشغله اصلا" فرصت خوندن پیدا نمیکرد........ به هر حال جوجوی نازنینم همونطور که برای مامانی دعا کردی و قبول شد، برای بابایی هم با اون دستای کوچولوت دعا کن شاید اونم قبول بشه. بابایی مستحق بیش از اینهاست، وقتی بیای دنیا اینو خوب می فهمی......
25 فروردين 1391