آرمیــــــتا بانوآرمیــــــتا بانو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

آرمیتا بانو (فرشته آرامش و نعمت)

زلزله آذربایجان

1391/5/24 12:08
نویسنده : مامان پپو
446 بازدید
اشتراک گذاری

شعری به یاد کودکان نازنینی که در زلزله آذربایجان آسمانی شدند و دیگر کنارمان نیستند…

شب است و باغچه‌‌های تهی ز میخک من

و بوی خاطره‌‌ها در حیاط کوچک من

حیاط خلوت من از سکوت سرشار است

کجاست نغمة غمگینت ای چکاوک من؟

به سکّه سکّة اشکم تو را خریدارم

تویی بهای پس‌اندازهای قلّک من

بگیر دست مرا ای عروس دریایی

بیا به یاری دنیای بی‌عروسک من

 تورا به رشته‌ای از آرزو گره زده‌اند

به پشت پنجرة سینة مشبّک من

کسی نیامده – حتّی کلاغ‌‌های سیاه –

به قصد غارت جالیز بی‌مترسک من

کبوترانه بیا تخم آشتی بگذار

میان گودی انگشت‌‌های کوچک من

شب است و خواب عمیقی ربوده شهر مرا

کجاست شیطنت کودکی و سوتک من؟

بترس ازاین همه لولو که پشت پنجره اند

بخواب شعر قشنگم، بخواب کودک من…

نقاشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)